از شير گرفتنت
سلام ماماني روز پنج شنبه مورخ 91/11/12 صبح که بهت شير دادم و رفتم سر کار تصميم گرفتم ديگه بهت شير ندم و تصميمم رو عملي کردم و ديگه شير بهت ندادم. البته اصلاً دلم نمي اومد ولي بابايي کمکم کرد . شب اول ساعت 3.5 بيدار شدي و گفتي مه مه و منم برات غذا گرم کردم و تا ساعت 5 بيدار بوديم و خوابيدم تا ساعت 9 .و خيلي خيلي پسر خوبي بودي .شب بعد هم تا صبح خوابيدي و اصلاً اذيت نکردي. ولي يه خبر بد ديگه اينکه دوباره دستت رو مي خوري؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟///////
نویسنده :
مامان الهه
14:52